(1) من واژۀ انگشتال را در برابر واژۀ digital در پیش نهادهام.
(2) دیوان امیرمعزی، تصحیح و تحشیۀ عباس اقبال آشتیانی، به اهتمام عبدالکریم جربزهدار، انتشارات اساطیر/448.
(3) لغت فرس، اسدی توسی، به کوشش محمد دبیرسیاقی، کتابخانۀ طهوری/124 .
(4) نمونهای دیگر، زال است، نام پدر رستم، که با دیگرگشت «ر» به «ل»، ریختی است برآمده از «زار» و «زار» نیز ریختی در آکنده است از زر که نمونه را در آمیغ رستمِ زر، به معنی رستم پور زر (=زال)، کاربرد یافته است. نمونۀ دیگر همانند با این واژه، سال است که ریختی است از سرد. سال که با همین ریخت در پهلوی به کار میرفته است، در اوستایی، سَرِد sarəd و در پارسی باستان ثَرد و ثَرَد بوده است. در دگرگونی واژه، «د» از فرجام آن افتاده است و با دیگرگشت «ر» به«ل» و در آکندگی آن، سرد به ریخت سال درآمده است. هنوز، ارمنیان نوروز یا سال نو را نوسارد میگویند.
(5) فرهنگ ریشهشناسی فارسی، محمد حسندوست، فرهنگستان زبان و ادب فارسی/ زیر تَم.
(6) گرشاسبنامه، اسدی توسی، به اهتمام حبیب یغمایی، کتابخانه طهوری/164، بیت 25.
(7) همان/105، بیت87.
(8) دیوان خاقانی، ویراستۀ دکتر میرجلالالدین کزّازی/ چامۀ 74، بیت24.
(9) دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی، به اهتمام مجتبی مینوی و مهدی محقق، موسسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل/408، بیت 24. در دیوان، بخار و تار و تم آورده شده است.
(10) دوست دانشور و کردشناسم، مردان محمّدعلی سلطانی، این نکتۀ نغز و ارزشمند را با من در میان نهاده است و داد ژرفاندیشی و نازکنگری داده است.