«غم و خودپیدایی» در غزلیات دیوان شمس مولانا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، البرز، ایران

2 کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، البرز، ایران

چکیده

با آنکه گفته شده است که عارف اهل غم نیست، اما عشق به مبدأ وجود و دور ماندن از وطن اصلی یکی از عوامل اندوه عارفان است. مولوی با اعتقاد به وحدت وجود،  فراق و جدایی از حقیقت هستی را بر خود نمی­پسندد و در اشعارش به شکوه و شکایت برمی­خیزد، به­ویژه آنگاه که رابطۀ وجودی خویش را در برابر معبود در می­یابد؛ چه با این دریافت است که عظمت عنایت او را در می­یابد و چه از این نظر که خواهان یکی شدن با دریای وجود است و این امر گاه در مکاشفه محقق می­گردد. با این دیدگاه غم و اندوه عارفانه از احوال روحی عرفاست که از آن  به وجد هم تعبیر می کنند و برای آن درجات و مراتبی قائلند. در این پژوهش با توجه به مفاهیم وجد و خوف و قبض و... که در عرفان اسلامی با غم در پیوند هستند، غزلیات دیوان شمس، از نظر کاربرد مضامین مرتبط با غم و اندوه و غربت عارفانه مورد بررسی قرار گرفته است و نتیجه آنکه مولوی این شاعر شور و شادی و شیدایی نیز با غم بیگانه نبوده است و به انحاء گوناگون با آن درجوشیده است، غمی که با خود پیدایی و دریافتن خویشتن خویش در پیوند است.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Sadness and self-discovery in the lyrics of Shams

نویسندگان [English]

  • Zahra Dorri 1
  • Faramarz Heidari Parchkohi 2
1 Assistant Professor Islamic Azad University, Karaj Branch, Alborz, Iran
2 Master of Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Karaj Branch, Alborz, Iran
چکیده [English]

Although it is believed that the mystics are not sad, the passion for the origin of being and separation from the homeland make them sad. Believing the unity of existence, Rumi does not accep the separation from the truth of the being for himself, so he expresses gratitude and complacency in his poems, especially when he discovers his existential relation to God; indeed, he realizes that greatness understands him; the one who wishes to be united with the sea of existence which is sometimes realized in revelation. In this sense, mystical sadness is part of mystic spirit which is sometimes interpreted as ecstasy giving it some degree and hierarchy. The current study aims to analyze Divan Shams's lyrics in terms of the themes of sorrow and mystical homage according to the concepts of ecstasy and sadness, in Islamic mysticism with sadness. The findings reveal that the poet has not been alienated by sadness and joy; indeed, he is suffering from sadness which is in relation with self-discovery and self-finding.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • ecstasy
  • love
  • sorrow
  • homesickness
  • revelation
  • parting
ابونصر سراج توسی، (1382)، اللّمع فی­التصوف، ترجمۀ مهدی محبتی، تهران، اساطیر.
افلاکی، (1362)، مناقب­العارفین، چ2، تهران، دنیای کتاب.
برزگر خالقی، محمد رضا، (1372)، مجله ادبستان فرهنگ و هنر، شماره 46، صص28 تا 33.
رجایی بخارایی، احمدعلی، (1364)، فرهنگ اشعار حافظ، تهران: انتشارات علمی.
 سجادی، جعفر، (1375)، فرهنگ اصطلاحات و تعابیر عرفانی، چ3، تهران: طهوری
 سلیمانی، مرضیه، (1388)، تصحیح اصطلاحات صوفیان؛ مرآت­العشاق، تهران: علمی و فرهنگی
سپهسالار، فریدون بن احمد، (1385)، رسالۀ سپهسالار در مناقب خداوندگار، کهن­ترین سند دربارۀ زندگی
 سهروردی، شهاب‌الدین یحیی، (1355)، مصنّفات شیخ اشراق فی حقیقت العشق یا مونس العشاق، ج3، به تصحیح سیدحسین نصر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شیمل، آنه ماری، (1382)، رمز گشایی از آیات الهی، ترجمۀ عبدالکریم گواهی، چ2، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
عین­القضات همدانی، عبدالله بن محمد، (1341)، تمهیدات، تصحیح عفیف عسیران، تهران: منوچهری.
قشیری، عبدالکریم بن هوازن، (1388)، رسالۀ قشیریه، ترجمۀ حسن ابن احمد عثمانی، تصحیح بدیع­الزمان فروزانفر، تهران: علمی و فرهنگی.
کاشانی، عزالدین محمودبن علی، (1389)، مصباح­الهدایه، تصحیح جلاال­الدین همایی، تهران: زوار.
کمپانی زارع، مهدی، (1390)، مولانا و مسائل وجودی انسان، تهران: نگاه معاصر.
 مجلسى، محمد باقر، (1404)، بحارالأنوار، ج 1، لبنان: مؤسسة الوفاء بیروت.
محتشم (خزاعی)، نسرین، (1383)، همه اوست (گزیدۀ آثار فخرالدین عراقی)، دتهران: سروش.
محمدبن منور، (1357)، اسرار التوحید، به کوشش ذبیح­الله صفا، تهران، فردوسی.
 محمدی ری شهری، محمد، (1372)، میزان­الحکمه، دورۀ ده جلدی، چاپ چهارم، تهران: مکتب الاعلام اسلامی.
مستملی بخاری، اسماعیل بن محمد، (1363)، تصحیح و مقدمه محمد روشن،  تهران: اساطیر.
 مولوی، جلال­الدین، (1370)، دیوان شمس، تصحیح بدیع­الزمان فروزانفر، دورۀ ده جلدی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.